گفتی که به احترام دل باران باش
باران شـــدم و به روی گل باریدم
گفتی که ببــوس روی نیلـوفــر را
از عشق تو گونه های او بوسیدم
گفتی که ستاره شو دلی روشن کن
من همچــــو گل ستــــاره ها تابیــدم
گفتی که برای باغ دلپیچک باش
بـر یاسمن نگـــاه تـــو پـیـچیــدم
گفتی که برای لحظه ای دریا شو
دریا شدم و تـو را به ساحل دیـدم
گفتی که بیا و لحظه ای مجنون باش
مجنـــون شــدم و ز دوریـت نـالیــــدم
گفتی که شکوفه کن به فصل پاییز
گل دادم و با تــــــو سخت رویـیــدم
گفتی که بیـا و از وفایت بگذر
از لجه ی بی وفاییت رنجیـدم
گفتم که بهانه ات برایم کافیست
معنای لطیف عشـــق را فهمیـدم
:: موضوعات مرتبط:
شعر عاشقانه ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1263
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5